چرا به فشن آقایون کمتر پرداخته شده؟ اگه یه کانال یوتیوب میشناسید که به این مسائل میپردازه لطفا به من معرفی کنید.
آرشیو پی دی اف هام رو میخوام از تلگرام منتقل کنم به یه وبلاگی چیزی فکر میکنم اینجوری خیلی بهتر باشه.
سه هفته بیشتر به امتحانا نمونده و من اصلا حوصله درس خوندن ندارم. نه تنها حوصله بلکه انگیزه هم ندارم.
همسایه همیشه مهمون داره بعضی وقتا میشنوم ساعت ۲ صبح براشون مهمون میاد.
یه شب تا وقتی صبح از ترس اینکه نکنه وقتی خوابم مدیر ساختمون کفشام رو برداره بگه نباید تو راهرو میذاشتیش خوابم نبرد. آخه واقعا سخت گیره و بی شعور همچین رفتاری ازش بر میاد. ولی با این حال بلند نشدم برشون دارم از تو راهرو چون نمیخواستم نرگس رو بیدار کنم چون وقتی بیدار میشه خیلی داد و هوار میکنه که من کی ام اینجا کجاست تو کی ای و اینجور داستانا و واقعا حس نداشتم براش توضیح بدم. بیشتر کارایی که انجام میدم یا نمیدم دلیلش همینه که خسته تر از اونی ام که دلیلش رو به بقیه بگم.
یادم باشه فردا لقمه هام رو ببرم.
میخوام صبحا از خونمون تا مترو شادمان رو پیاده برم مشکلی ندارم اگر ساعت ۵ از خونه بزنم بیرون البته اگه هوا انقدر تاریک نبود. جایی واسه پیاده روی رفتن ندارم.
واقعا کمرم درد میکنه شستن و خورد کردن اسفناجا امروز خیلی بهم فشار اورد.
آدمای توییتر واقعا بدجنس ان.
اینترنت وصل شد ولی من خوشحال نیستم بلکه عصبانی ام.
خیلی هم عصبانی ام.
حس زندانی ای رو دارم که بی گناه بوده و الان آزاد شده. منتظر زمان مناسب ام که انتقام بگیرم. با تمام وجود ازشون متنفرم.
واقعا فکر نمیکردم یه وقت بشه که سقف آرزو هام پیدا کردن پی دی اف کتابای انگلیسی باشه
یا مثلا هیچ وقت فکر نمیکردم با پیدا کردن یه موتور جست و جو گر ایرانی که بد کار نمیکنه گریه کنم (شما هم استفاده کنید خیلی بهتر از اون پارسیجو مسخره اس: اینجا )
یه داستان نقل شده از پدر بزرگم خیلی سوررئاله ولی چیزی که یادمه رو تعریف میکنم
یه جمجمه ای بوده که توی رودخونه شناور بوده و برای خودش قِل میخورده میرفته و هی تکرار میکرده :" بترس از بدترش"
یه نفر میرسه به جمجمه میگه آی جمجمه تو که وضعیتت خیلی داغونه دیگه بدتر از این نمیشه چرا باید بترسی از بدترش که همون لحظه جمجمه شتلق میخوره به یه سنگی و متلاشی میشه.
حالا کاری ندارم که چرا یه جمجمه باید حرف بزنه و از اون بدتر چرا یه نفر دیگه باید بیاد ازش سوال بپرسه(شایدم من اشتباه یادم میاد داستان رو) ولی دقیقا حکایت ماست که همیشه وقتی میگیم دیگه اوضاع بدتر از این نمیشه ج.ا عزیز بدترش رو توی ما فرو میکنه.
من نمیگم خدا رو شکر کنید(جدای از این نکته که من آ.گن.وستی.کم) ولی میگم همیشه برای بد ترش آماده باشید.
پ.ن نتیجه میگیریم از این شرایط بدترش هم ممکنه پیش بیاد
پ.ن ۲ راستی اگر شما هم در به در دنبال پی دی اف انگلیسی میگردید میتونید این سایت رو یه سر بهش بزنید آرشیو بدی نداره: این
چقدر با افسردگی مبارزه کرده بودم و تونسته بودم خودم رو از چنگالش در بیارم...یه شبه همه اش پَر...
اینترنت... پر... اَپلای...پر...آرزو...پر
جمعه میرم دم دانشگاه تهران با یه چهار لیتری بنزین و یه فندک دم در نماز جمعه خودم رو میسوزونم
نه نه جمعه خیلی دیره فردا میرم دم بیت رگم رو میزنم
هرکی این پیام رو میبینه قسم میدم اگر پی دی اف انگلیسی کتابای هری پاتر رو داره یه جوری به دستم برسونه دارم دیوونه میشم روی تلگرام همشون رو داشتم ولی فعلا اینترنت تبدیل شده به عنترنت
☆☆☆☆☆☆☆
اپدیت
پیدا کردم دوست خوبمون برام آپلود کرد
اینجا پیداش کنید:https://meinthemirror.blogsky.com/1398/08/29/post-75/these-fucking-days